Friday, May 21, 2010

مکتب خرد را جایگزین مکتب خرافاتی اسلام کنیم



مکتب خرد را جایگزین مکتب خرافاتی اسلام کنیم


بیایید تلاش کنیم مغز نسل بعد را مانند زمینی آماده در اختیار آخوندها و شیادان دینی قرار ندهیم که تخم هر گونه اعتقاد غلط و خرافات را در آن بکارند. قرنهاست آخوندها مردم ما را مانند گله های گوسفند به هر کجا که خواسته اند برده اند و هر چه خواسته اند با جان و مال و ناموس مردم این سرزمین کرده اند. 8 سال جنگ خانمان سوز کثیف را به یاد بیاورید که چگونه جوانان و نوجوانان پاک ایران را شستشوی مغزی دادند و درصد قابل توجهی را به کشتن دادند اسیر کردند و برای همیشه معلول کردند. باعث جنگ ایران و روس که بخشهای زیادی از کشور ایران جدا شد همین آخوندها بودند. آخوندها مردم بی سواد نا آگاه را وادار می کنند که دختران 9 ساله خود را در گرمای تابستان به مدت 14 ساعت گرسنه و تشنه نگه داشته و آنان را شکنجه جسمی و روحی بدهند که دین اسلام بر شما واجب کرده که روزه بگیرید و اگر خود را تحت شکنجه جسمی قرار ندهید باید کفاره بدهید و اگر کفاره ندهید الله شما را در آتش جهنم خواهد سوزاند. باید آخوند را از تک تک خانه ها و تک تک جمجه های افراد بیرون کرد.
پدران و مادران ما از زمان کودکی که مغز ما قدرت تشخیص خوب و بد را نداشت ما را به عنوان بچه مسلمان در اختیار شیادترین و دروغگوترین موجودات عالم که همین آخوندها هستند گذاشتند و آنان هر آشغال و خرافه ای را که توانستند در ذهن ما وارد کردند. با ساختن اعتقادات خرافی برای ما زندگی را تبدیل به زندانی انفرادی از ترس های بیهوده و عقاید خرافی کردند. هر کس هم که بیدار شده و تصمیم گرفته دیگران را آگاه سازد با زردن مارک مرتد بر او خونش را ریخته اند. هر آخوند می تواند به تعداد دلخواه خود زن صیغه ای داشته باشد ولی جوانان باید به دلیل عقده های جنسی در دام مواد مخدر گرفتار باشند. هر آخوند می تواند به تعداد دلخواه زن صیغه ای داشته باشد و از در گاه الله هم اجر ببرد ولی اگر موی یک دختر پیدا باشد و نامحرم آنرا ببیند الله در جهنم او را با همان موهایی که نامحرم دیده دار خواهد زد.
مردم ما را آنقدر نا آگاه و خرافی به بار آورده اند که برای عربی که 1400 سال پیش با عموزاده خود بر سر حکومت جنگ کرده و کشته شده عزداری می کنند و بر سر و سینه خود می کوبند. مردم ما آنقدر بی مغز شده اند که هرکجا یک قبری درست کرده نام آنرا را امامزاده گذاشته و آرزوها و شفای درهای خود را از می خواهند در صورتیکه خودشان خیلی خوب می دانند آخوندهای رده بالای کشور برای در مان یک اسهال هم سر ازبهترین و گرانترین بیمارستانهای انگلستان در می آورند واز بیت المال مسلمین برای سلامتی خود هر گونه که خواستند هزینه می کنند.
در یک کلام تا نام خود را مسلمان می گذاریم فرزندان و نسل های بعدی خود را مانند خمیر در اختیار شیادان و ملاها قرار می دهیم تا هر حیوان و جانور مطیعی را که خواستند از آنان برای خود بسازند. نگاه کنید به همین بسیجیان بدبختی که امروز در خیابانها به زنان و دختران هموطن ما حمله می کنند و به آنان فحاشی و توهین می کنند. اگر روز اول پدر و مادرشان نام اینها را مسلمان نگذاشته بود و آنان را روانه مسجد نکرده بود آخوندها نمی توانستند آنان را شستشوی مغزی داده از آنان سگان زنجیری متجاوز بسازند. البته باید در نطفه و ذات اینان شک کرد که به زن و دختر و مرد هموطن خود و یا یک انسان فقط به خاطر ابراز عقیده اش حمله می کند.
تمیزی برای آخوند اهریمن است سواد و دانش روز برای آخوند شیطان رجیم است. نگاهی بیندازیم به مشکلاتی که دولتمردان ما داشتند در تبدیل خزینه های کثیف حمام به دوش. آیات عظام الله فتوا می دانند که می خواهند اسلامتان را از شما بگیرند چون آب دوش کر نیست شما طاهر نمی شوید. سالها آخوندها جلوی ورود علم دانش جدید را گرفته بودند و نمی گذاشتند مدارس امروزی برپا گردد می خواستند بچه ها در مکتب شستشوی مغزی بدهند. تراشیدن صورت با تیغ حرام است از این دستور ابلهانه تر می توانید پیدا کنید. تراشیدن صورت با تیغ حرام است ولی شلاق زدن بر گرده پسر و دختری که همدیگر را دوست دارند حلال است. تراشیدن صورت با تیغ حرام است و تجاوز به دختر باکره و سپس اعدام او حلال. این حلال و حرام ها را باید در توالت ریخت و سیفون آنرا هم کشید که بوی تعفن آن جامعه را آزار ندهد.
در این کشور اسلامی 30 سال است که هر عفونت کثیفی که ریشی بگذارد و نام پاسدار یا بسیجی برخود بگذارد می تواند با جوانان، زنان و دختران این مرز و بوم هر برخورد ناشایستی را که بخواهد انجام دهد. تا زمانی که مسلمانیم این عفونتها بر ناموس ما مسلط خواهند بود.
تا زمانی که ما خود را مسلمان می دانیم هر روز وضع زنان از روز قبل بدتر خواهد بود. تعریف آخوند از زن این است: زن موجودی است که در اطراف یک آلت تناسلی زنانه شکل گرفته که باید کاملا پوشیده شود. از نظر پیامبر اسلام زنان ناقص العقل هستند. تا زنان آزاد نشوند جامعه روی خوشبختی و پیشرفت را نخواهد دید.
اگر روز اول پدر و مادر ما٬ ما را مسلمان زاده نخوانده بودند اهریمنی به نام خمینی به عنوان فرشته به ماقالب نمی شد که دستور تجاوز به دختران باکره و سپس اعدام آنها را در زندانها و سیاهچال های نظام صادر کند. او نمی توانست جنگ را که کثیف ترین و نکبت بار ترین واژه ای است که بشریت به خود دیده به نعمت بنامد و دهان کثیفش را باز کند و بگوید جنگ نعمت است و چاپلوسان و خایه مالان کثیف از این جمله کثیف و نکبت بار پوستر های رنگی نعمت های جنگ تهیه کنند در سطح مدارس پخش کنند و ما نوجوانان کم خرد را با استفاده از معلمان دینی درغگوی کثیف شستشوی مغزی دهند که آری این جنگ تا چه اندازه به پیشرفت ما کمک کرده. اگر ما بچه مسلمان خوانده نشده بودیم خمینی خونخواربه عنوان فرشته به قالب نمی شد که در سال 67 دستور اعدام هزاران جوان زندانی که حتی دوره محکومیت شان تمام شده بود صادر کند. اگر ما به اسلام و خرافه ای به نام امام زمان 1000 ساله اعتقاد نداشتیم شیادی دزد و دروغگو رییس جمهور کشور ما نمی شد که خود را مدیر اجرایی این شخصیت خرافی معرفی کند اطراف سرش مانند بیماران شیزوفرنی هاله نور ببیند و مردم کشور ما را با حرام زادگی هر چه تمامتر خس و خاشاک بنامد.

تا زمانی که مسلمانیم آخوندها از عبادت الله شان برای ما ابزار شکنجه روحی خواهند ساخت که ای وای نماز صبح مان قضا شد ای وای نماز ظهرمان قضا شد ای وای نامحرم بدن یا موی مرا دید. باید مکتبی بنیان گذاری کرد که هر فرد معتقد و یا غیر معتقد به خدا بتواند در آن جای گیرد و هر کس به خدایی اعتقاد دارد با آرامش در زمانی مناسب آنگونه که خود دوست دارد با خدای خود صحبت کند.
راهی که برای نجات نسل های بعدی از چنگال آخوندها قابل تصور است بنیانگذاری مکتبی جدید علمی و امروزی ریشه گرفته از فرهنگ اصیل ایرانی یا همان اندیشه نیک گفتار نیک و کردار نیک است.
می توان این مکتب را مکتب خرد نام نهاد اساس آنرا بعد از اندیشه گفتار و کردار نیک بر خرد٬ سازندگی٬ شادی٬ مسولیت پذیری محبت و عشق استوار کرد.
هر آنچه با خرد همخوانی دارد بپذیریم و آنچه از نظر خرد مردود است کنار بگذاریم. اکنون قوانین جامعه بر اساس فرهنگ عرب 1400 سال پیش و منافع آخوندهای مفت خور شیاد بنیانگذاری شده. این قوانین باید تغییر کرده و بر اساس علم روز تدوین گردد. قوانین ارتباط بین زن و شوهر باید بر اساس جدیدترین کشفیات علمی باشد نه آنچه آخوندها به دروغ یا غلط به عنوان فرهنگ اسلامی به ما قالب کرده اند. تربیت فرزندان باید بر اساس خرد و یکی بودن همه انسانها صورت گیرد نه اینکه در کتابهای دینی آخوندها و معلمان بی شرم و بی سواد دینی طفل های معصوم ما را فریب دهند که مسیحی نجس است، یهودی نجس است، زرتشتی نجس است، بودایی نجس است و آنکس که به الله مدینه اعتقاد ندارد ریختن خونش کاری پسندیده و به قول ملایان مباح است. امروز زمان آن رسیده که روابط بین الملل ایران بر اساس منافع ملی ما تعیین شود نه بر اساس سخنان یک آخوند دروغگوی مقدس شده مانند علی خامنه ای که یک هفته قبل از انتخابات دوم خرداد 76 گفت مگر می توان به کسی برای ریاست جمهوری نظری نداشت و هفته بعد از آن گفت من به هیچ کس نظر نداشتم و از خدا فقط بیست ملیون رای می خواستم.

شاید شما نگارنده این سطور را خیالپرداز بخوانید ولی از شما خواهش می کنم کمک کنید همگی با هم این مکتب جدید را بناینگذاری کنیم. 1400 سال آخوند و اعراب با شمشیر و خون کار کرده اند ما هم 14 سال با خرد و قلم تلاش کنیم و بعد نتیجه آنرا ببینیم. باید به جامعه بفهمانیم که هر آنچه که مقدس است راه کسب و کار شیادان است. باید جامعه را از مقدسات تخلیه کرده و خرد را جایگزین آن کنیم.

به طور حتم عده ای که نانشان در اسلام است ما را به سخره خواهند گرفت ما را پیامبر جدید خواهند نامید ما را با ابراهیم میرزایی رهبر یا هخا مقایسه خواهند کرد ولی بی شک ما باید استوار با ایستیم و خرد را در جامعه خرافات زده مان نهادینه کنیم. یادمان باشد با شیادان نباید صادق بود. اگر توسط پاسدار یا آخوندی مورد بازخواست قرار گرفتیم باید مانند خودشان با آنها رفتار کنیم و به جای گفتن حقیقت به آنها که در جهت بنیانگذاری مکتبی جدید تلاش می کنیم بگوییم ما نه شیعه چهارده معصومی که شیعه 1400 معصومی هستیم. تا زمانیکه با بالا رفتن خرد جامعه آخوند و پاسدار قدرت خود را از دست بدهند تا بتوانیم آشکارا مکتب خرد بنیان جدید را تبلیغ کرده و به تدریج تمام کشور را از شر اسلام و آخوند و فرهنگ خونخوار آنان نجات دهیم.
دو پیشنهاد قبلا توسط یکی از دوستان ارائه شد:
1- پایبند بودن به منشور حقوق بشر سازمان ملل متحد
2- همکاری با نهادهای بین المللی نظیر یونیسف یا یونسکو

نکته بسیار مهم این است که در این مکتب هیچ متن غیر زمینی و غیر جسمانی وجود ندارد هر چه هست بر اساس علم روز است که صاحبان آن علم آنرا ارائه و تفسیر می کنند و هیچ نیازی به انگلهایی به نام روحانی نیست. اگر آخوند روحانی یا موبد جایی در این مکتب پیدا کردند بدانید که این مکتب به بیراهه رفته.
باید مردم ما بدانند که تنها گناهی که هر کس می تواند انجام دهد آزردن دیگران است یا بنا به گفته حافظ:
مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن
که در طریقت ما غیر ازا ین گناهی نیست.

دوستانی که طبع شعر دارند و فکر می کنند این برنامه می تواند به پیشرفت جامعه ما کمک کند ما را یاری نمایند و شعرهایی در ستایش خرد٬ سازندگی٬ شادی و محبت بسرایند و کسانی که در آهنگ سازی و خوانندگی سر رشته دارند این اشعار را تبدیل به سرودهایی جذاب نمایند تا علاوه بر تبلیغ برای این مکتب نوین٬ در جمع دوستان نیز خوانده شود.
از دوستان خواهشمندم این متن را برای شبکه های تلوزیونی و ماهواره ای ارسال کنند و با ایمیل دیگران را آگاه کنند. ما حتی اگر نتوانیم این مکتب را برپا کنیم باید ایده برپایی مکتبی ایرانی بر اساس اندیشه گفتار و کردانیک و علم روزرا در ذهن تمام ایرانیان گسترش دهیم.

Sunday, April 18, 2010

دوستان سبز مواظب باشید

دوستان گرامی سبز کمی مواظب باشید
خمینی یکی از خونخوارترین، بی رحم ترین، شیادترین و ناپاک ترین انسانهای روی زمین بود.
این فرد برای میرحسین موسوی مقدس است و از او به عنوان حضرت امام یاد می کند.
اگر به قدرت رسید امکان دارد بخواهد مانند خمینی عمل کند. کمی مواظب باشید

دوستان بالاترین از امروز تکلیف خود را با جرس مشخص کنید

دوستان بالاترین از امروز تکلیف خود را با جرس مشخص کنید

سایت جرس سایتی است که اسلامی بودن را بر ایرانی بودن ترجیج می دهد. این سایت شجاع الدین شفا را که مطالب کتابهای دینی را فقط بازگو کرده بود و سعی کرده بود مردم را با اصل دینشان آشنا کند هتاک خوانده. ما باید بین مسلمان بودن و یا ایرانی بودن یکی را انتخاب کنیم. برای میر حسین موسوی خمینی که یکی از خونخوارترین افراد روی زمین بود حضرت امام است. تکلیف خود را روشن کنیم یا خمینی و اسلام را بخواهیم یا وطنمان. پیشنهاد ما این است که زرتشت نوین را جایگزین اسلام کنیم. هم جرس را کنار بگذاریم هم خمینی هم اسلام را.

Friday, April 16, 2010

متن سنگ نبشته خشايارشاه در موزه تخت جمشيد:


متن سنگ نبشته خشايارشاه در موزه تخت جمشيد:
خدای بزرگ است اهورامزدا که این جهان شگفت آفرینش را آفرید، که خرد و توانایی را بر خشایارشا بخشید. خشایارشا گوید: به خواست اهورامزدا من چنانم که راستی را دوست دارم و از دروغ بیزارم. من نمی خواهم که توانایی بر ناتوان ستم کند. و هم نخواهم که به توانا از ناتوان آسیب رسد. آنچه راست است آنرا می پسندم. خواست خدا در زمین آشوب نیست بلکه صلح، نعمت و حکومت خوب است. من دوست دروغگویان نیستم. در دل خود تخم کین نمی کارم. هر آنچه مرا به خشم آورد از خود دور می دارم. با نیروی خرد بر خشم خود سخت چیره ام. هرکه همراهی پیشه کند و همکاری کند درخور کوششش او را پاداش می دهم و آنکه زیان رساند به اندازه گوشمالش می دهم. نمی خواهم کسی زیان برساند و کیفر نبیند. آنچه کسی بر ضد دیگری بگوید مرا قانع نتوان کرد. مگر آنکه بنا به قانون نیک گواه درست آورده و داوری بیند. از آنچه کسی به فراخور توانایی خویش انجام دهد و به جا آورد شادمان و خرسند خواهم شد و خشنودی ام را کرانه ای نیست. چنین است هوش و اراده من. مپندار که زمزمه های درگوشی و پنهانی بهترین سخن است، بیشتر به آنی گوش فرادار که بی پرده می شنوی، تو بیشترین کارها را از توانمندان مدان، بیشتر به چیزی بنگر که از ناتوان برسد.



Wednesday, April 14, 2010

میراث شوم پدران و مادرانمان را به فرزندانمان ندهیم


میراث شوم پدران و مادرانمان را به فرزندانمان ندهیم
هر پدرومادر برای فرزند خود میراثی به جا می گذارند. ما ایرانیان مسلمان یک میراث مشترک و شوم داریم و آن اسلام است. تا چشممان را باز کردیم به ما گفتند بچه مسلمان هستید، الله ما را آفریده. باید الله را بپرستیم، الله بخشنده و مهربان است. در کلاس درس به ما پیامبران الولعزم را درس می دادند که من اکنون که این سطور را می نویسم پس از گذشت سی سال معنی این کلمه را نمی دانم. به ما می گفتند اسلام کاملترین دین است. به ما می گفتند ما چقدر خوشبختیم که مسلمانیم. کم کم به ما گفتند که باید واجبات دینی را به جا بیاوریم. خوشبختانه ما پسر بودیم و دین در سن 16 سالگی بر ما واجب می شد ولی دختران بیچاره از 9 سالگی بدون اینکه حتی به بلوغ جسمی برسند تکالیف دینی بر آنها واجب شد. ما به عنوان مسلمان باید نماز می خواندیم، روزه می گرفتیم و در راهپیمایی های رژیم بر علیه دشمنان اسلام شرکت می کردیم. اگر این واجبات دینی را انجام نمی دایم آتش جهنم الله بخشنده و مهربان در انتظار ما بود. یک دختر 9 ساله ( 9 ساله قمری یعنی 8 سال و نه ماه شمسی) باید در تابستان به مدت یک ماه روزانه 14 ساعت گرسنه و تشنه بماند در غیر اینصورت الله بخشنده و مهربان در جهنم او را خواهد سوزاند. بدبختی اینجا بود که افرادی را به عنوان پزشک در رادیو و تلوزیون می آوردند که از منفعتهای روزه بگوید. این پزشکان بی شرف هیچ گاه دقت نکرده بودند و یا نمی خواستند ببینند که در ماه رمضان تعداد مریض های مراجعه کننده بسیار بیشتر از ماههای دیگر است. به راستی اگر روزه برای سلامتی مفید است چرا در ماه رمضان مردم بیشتر مریض می شوند؟ ما هم سخنان این پزشکان بی شرف را باور می کردیم.
به ما می گفتند که اسلام دین بخشندگی و مهربانی و عطوفت است ولی در عین حال هر روز خبر اعدام افراد را می شندیم. این چه دین مهربانی و عطوفتی است که به این راحتی جان یک نفر بر اساس دستورات آن گرفته می شود؟ نوجوانان باید صبح قبل از طلوع آفتاب برخیزند و نماز صبح بخوانند. اگر نمازشان قضا شود گناهکارند و جایگاه گناهکاران در جهنم است. این چه خدای توانایی است که عقده عبادت شدن دارد و افرادی را که روزانه 17 بار در مقابل او سجده نکنند تنبیه خواهد کرد؟
به ما می گفتند اسلام بهترین دین است ولی با چشمان خود می دیدم که چگونه پاسداران بی پدر و مادر کمیته سوار با پاترول در خیابانها می گشتند و نوجوانان را به باد کتک می گرفتند. به جوراب سفید پسرها گیر می دادند و معلم بی شرف دینی هم سرکلاس دینی این تجاوز به حقوق نوجوانان را توجیه می کرد: آری ببینید بچه ها رنگ سفید جوراب بین دو رنگ مشکی کفش و شلوار زننده می شود. ای بی پدر مادر الدنگ آنچه زننده است رنگ عبا و عمامه آخوند است. آنچه زننده است ریش کثیف توست. آنچه زننده است توجیه تجاوز به حق لباس لباس پوشیدن نوجوانان است. آنچه زننده است استخدام افراد عقده ای بی سواد و بی فرهنگ با پول مردم برای تجاوز به حقوق مردم است.
به ما می گفتند اسلام برای زنان ارزش قائل است. در خیابان می دیدیم که چگونه پاسداران کمیته زنان و دختران را فقط به دلیل پیدا بودن چند تار از موهایشان سوار پاترول می کردند و می برند. بعدها مشخص شد به برخی از آنان تجاوز شده. در یک مورد در شیراز محلی را برای ایست بازرسی گذاشته بودند به زنان و مردان گیر می دادند زنان را می بردند و به مرد می گفتند بیا فلان جا زنت را تحویل بگیر و بعد مشخص شد که زنان مورد آزار جنسی قرار می گرفتند. حتی از رشت هم برای شکایت از مجرمین کثیف این پرونده به شیراز آمده بودند. مجرمین این پرونده پاسداران اسلام بودند. دختر و پسری را در حال گفتگو و یا احیانا دست در دست یکدیگر دستگیر می کردند. جیب آنانرا خالی می کردند پسر را آزاد می کردند و به دختر می گفتند اگر می خواهی تو را به زندان نبریم و آبرویت را نبریم باید با ما رابطه جنسی برقرار کنی.
در بازداشتگاهها به دختران تجاوز می کردند. در یک مورد در اهواز آخوندی به تعداد زیادی دختر باکره تجاوز کرده بود که خودکشی یک دختر باعت برملا شدن این جنایت آخوند مسلمان شد.
می گفتند رابطه بین دختر و پسر جرم است ولی یک آخوند به راحتی می توانست با زنان بیوه ارتباط برقرار کرده و با آنان سکس داشته باشد.
بزرگترین گناهان ارتباط بین دختر و پسر بود ولی نوجوانان تازه بالغ پر از نیروی سکس در جامعه محدود آن روز را فریب می دادند به جبهه می بردند که اگر شهید شدید مستقیم به بهشت می روید حوریان لخت بر روی زمین خوابیده پاهایشان بالاست و تابلو ورود آزاد هم در کنار آلت تناسلی آنها نصب شده و به عنوان مردان بهشتی می توانید تا ابد با آنان صفا کنید. البته ما هیچ گاه نفهمیدیم این حوریان بهشتی چه کسانی هستند. آیا همین خواهران بسیجی محجبه امر به معروف و نهی از منکر که انشالله حتما به بهشت می روند حوریان بهشتی خواهند شد تا پاداش مردان بهشتی را با استفاده از تن لخت خود بدهند؟ این چه مسخره بازی است که ارتباط زن و مرد در این دنیا تا این حد زشت و ناپسند است ولی در بهشت خوابیدن روی حوری ها از پاداشهای نیکوکاران است؟ این چه شیادبازی است که یک دختر و پسر باید به دلیل ارتباط داشتن با یکدیگر در این دنیا شلاق بخورند ولی اگر خودشان را نگه دارند نیروی جنسی خود را سرکوب کنند در بهشت می توانند تا ابد سکسی باشند؟ این چه دین مسخره و کثیفی است که در آن نگاه کردن مرد به زن حرام است ولی شلاق زدن جوانان به جرم دوست داشتن یکدیگر حلال؟
آری اینها آثار میراث اسلام بود که ما از پدرو مادمان به ارث برده بودیم. به ما آموزش می دادند که نگاه کردن به نامحرم حرام است همزمان می شنیدیم که در زندانها به دختران باکره نوجوان تجاوز می کردند و سپس اعدامشان می کردند. این سخنان مربوط به زمانی است که آیت الله العظمی منتظری قائم مقام رهبری و امام روح الله خمینی امامت این نظام مقدس را به عهده داشتند.
ما چون مسلمان زاده بودیم باید تجاوز قوم عرب به آب و خاک و ناموس هموطنانمان را توجیه می کردیم. آخوندهای دغل کار شیاد و معلمان دینی خودفروخته بی سواد ریشوی کثیف به ما به دروغ می گفتند ایرانیان قبل از اسلام آتش پرست بودند به همن دلیل امر به ایران حمله کرد و خداپرستی را برای ایرانیان به ارمغان آورد. امروز که تاریخ و ادیان را مطالعه می کنیم می بینیم که ایرانیان روبه آتش اهورامزدا یا همان هستی بخش دانا یا به تعبیر فردوسی بزرگ خداوند جان و خرد را پرستش می کردند. آری معلمان دینی برای ما توجیه می کردند که سوزاندن کتابهای ایرانیان و کشتن دانشمدان ایران و به کنیزی و بردگی بردن زنان و مردان ایران توسط قوم وحشی مسلمان عرب کار درستی بوده زیرا ما مسلمان زاده بودیم.
بیاییم این میراث شوم اسلام را به فرزندانمان ندهیم. آنها را مسلمان زاده نخوانیم. برای آنها کتابهای مختلف تاریخی بخرید و بخوانید و به آنان بگویید که دین و روش زندگی خودشان را خوشان انتخاب کنند. کتاب دینی درسی آنها را برایشان باز کنید و بخوانید و به آنان بفهمانید داستان نوح افسانه ای بیش نیست. به بچه هایتان بفهمانید عمر 900 ساله پیامبری نوح از نظر علمی مردود است. به آنها بفهمانید که کشتی نوح یک داستان مضحک است و نمی توان شیر و گاو را یک جا در کشتی جای داد. شیر گاو را خواهد خورد، گرگ گوسفد را خواهد درید، پلنگ آهو را شکار خواهد کرد و گربه موش را لقمه چپش خواهد کرد. آنها خودشان به خوبی می دانند که کارتون تام و جری فقط کارتون و فیلم است و در دنیای واقعی اتفاق نمی افتد به آنها گوشزد کنید کشتی نوح هم همانند کارتون تام و جری به درد سرگرمی می خورد.
به آنها بگویید که قربانی کردن یک سنت احمقانه مربوط به قبایل بی شعور و نادان و وحشی است. ابراهیم یک شخصیت افسانه ای است و اگر هم واقعیت داشته و می خواسته سر فرزند خود را ببرد انسانی جلاد یا دیوانه بوده که به هیچ گاه شایسته راهنمایی دیگران نیست.
مقدمه کتاب تولدی دیگر نوشته شجاع الدین شفا را بخوانید و به فرزندانتان بیاموزید که در کل تاریخ فرعونهای مصر هیچ گاه شخصیتی به نام موسی ثبت نشده و موسی یک شخصیت افسانه ای است.
آری به فرزندان خود یاد بدهید که آخوندها در باره اسلام دروغ می گویند. اسلام دینی است که بر اساس دستورات آن راحت دیگران را می کشند و به سرزمینهای دیگر تجاوز می کنند.
آری اگر میراث پدرانمان را که همان اسلام است به فرزنانمان بدهیم خونخواری مانند خمینی به جامعه مسط خواهد شد و بر اساس داستان بنی قریظه که در یک روز محمد دستور گردن زدن هفتصد را داد دستور قتل عام جوانان ایران را دوباره صادر خواهد کرد.
چون مسلمانیم افرادی چون عبدالعی بازرگان روشنفکران جامعه ما خواهند بود که ازدواج محمد 60 ساله را با عایشه 9 ساله به دلیل اینکه محمد در آن سن نیروی جنسی نداشته توجیه می کند. اگر نسل بعدی را مسلمان بار آوریم باید قبول کند دیه یا ارزش زن از بیضه چپ مرد بر اساس قوانین مجازات اسلامی کمتر است.
میراث اسلام را به فرزندانتان ندهید. اندیشه گفتار و کردار نیک را به آنها آموزش دهید. به آنها یاد دهید خرد، سازندگی، شادی و محبت اساس یک جامعه سالم و پیشرفته است. به آنها یاد دهید هر آنچه را که خرد قبول نمی کند نپذیرند. ما این روش زندگی را مکتب زرتشت نوین نام می نهیم. اگر با ما موافید در گسترش این مکتب و زدودن جنایات و خرافات از جامعه ایران ما را یاری کنید.

Tuesday, April 13, 2010

زرتشت نوین

زرتشت نوین
بیایید تلاش کنیم مغز نسل بعد را مانند زمینی آماده در اختیار آخوندها و شیادان دینی قرار ندهیم که تخم هر گونه اعتقاد غلط و خرافات را در آن بکارند. قرنهاست آخوندها مردم ما را مانند گله های گوسفند به هر کجا که خواسته اند برده اند و هر چه خواسته اند با جان و مال و ناموس مردم این سرزمین کرده اند. 8 سال جنگ خانمان سوز کثیف را به یاد بیاورید که چگونه جوانان و نوجوانان پاک ایران را شستشوی مغزی دادند و درصد قابل توجهی را به کشتن دادند اسیر کردند و برای همیشه معلول کردند. باعث جنگ ایران و روس که بخشهای زیادی از کشور ایران جدا شد همین آخوندها بودند. آخوندها مردم بی سواد نا آگاه را وادار می کنند که دختران 9 ساله خود را در گرمای تابستان به مدت 14 ساعت گرسنه و تشنه نگه داشته و آنان را شکنجه جسمی و روحی بدهند که دین اسلام بر شما واجب کرده که روزه بگیرید و اگر خود را تحت شکنجه جسمی قرار ندهید باید کفاره بدهید و اگر کفاره ندهید الله شما را در آتش جهنم خواهد سوزاند. باید آخوند را از تک تک خانه ها و تک تک جمجه های افراد بیرون کرد.
پدران و مادران ما از زمان کودکی که مغز ما قدرت تشخیص خوب و بد را نداشت ما را به عنوان بچه مسلمان در اختیار شیادترین و دروغگوترین موجودات عالم که همین آخوندها هستند گذاشتند و آنان هر آشغال و خرافه ای را که توانستند در ذهن ما وارد کردند. با ساختن اعتقادات خرافی برای ما زندگی را تبدیل به زندانی انفرادی از ترس های بیهوده و عقاید خرافی کردند. هر کس هم که بیدار شده و تصمیم گرفته دیگران را آگاه سازد با زردن مارک مرتد بر او خونش را ریخته اند. هر آخوند می تواند به تعداد دلخواه خود زن صیغه ای داشته باشد ولی جوانان باید به دلیل عقده های جنسی در دام مواد مخدر گرفتار باشند. هر آخوند می تواند به تعداد دلخواه زن صیغه ای داشته باشد و از در گاه الله هم اجر ببرد ولی اگر موی یک دختر پیدا باشد و نامحرم آنرا ببیند الله در جهنم او را با همان موهایی که نامحرم دیده دار خواهد زد.
مردم ما را آنقدر نا آگاه و خرافی به بار آورده اند که برای عربی که 1400 سال پیش با عموزاده خود بر سر حکومت جنگ کرده و کشته شده عزداری می کنند و بر سر و سینه خود می کوبند. مردم ما آنقدر بی مغز شده اند که هرکجا یک قبری درست کرده نام آنرا را امامزاده گذاشته و آرزوها و شفای درهای خود را از می خواهند در صورتیکه خودشان خیلی خوب می دانند آخوندهای رده بالای کشور برای در مان یک اسهال هم سر ازبهترین و گرانترین بیمارستانهای انگلستان در می آورند واز بیت المال مسلمین برای سلامتی خود هر گونه که خواستند هزینه می کنند.
در یک کلام تا نام خود را مسلمان می گذاریم فرزندان و نسل های بعدی خود را مانند خمیر در اختیار شیادان و ملاها قرار می دهیم تا هر حیوان و جانور مطیعی را که خواستند از آنان برای خود بسازند. نگاه کنید به همین بسیجیان بدبختی که امروز در خیابانها به زنان و دختران هموطن ما حمله می کنند و به آنان فحاشی و توهین می کنند. اگر روز اول پدر و مادرشان نام اینها را مسلمان نگذاشته بود و آنان را روانه مسجد نکرده بود آخوندها نمی توانستند آنان را شستشوی مغزی داده از آنان سگان زنجیری متجاوز بسازند. البته باید در نطفه و ذات اینان شک کرد که به زن و دختر و مرد هموطن خود و یا یک انسان فقط به خاطر ابراز عقیده اش حمله می کند.
تمیزی برای آخوند اهریمن است سواد و دانش روز برای آخوند شیطان رجیم است. نگاهی بیندازیم به مشکلاتی که دولتمردان ما داشتند در تبدیل خزینه های کثیف حمام به دوش. آیات عظام الله فتوا می دانند که می خواهند اسلامتان را از شما بگیرند چون آب دوش کر نیست شما طاهر نمی شوید. سالها آخوندها جلوی ورود علم دانش جدید را گرفته بودند و نمی گذاشتند مدارس امروزی برپا گردد می خواستند بچه ها در مکتب شستشوی مغزی بدهند. تراشیدن صورت با تیغ حرام است از این دستور ابلهانه تر می توانید پیدا کنید. تراشیدن صورت با تیغ حرام است ولی شلاق زدن بر گرده پسر و دختری که همدیگر را دوست دارند حلال است. تراشیدن صورت با تیغ حرام است و تجاوز به دختر باکره و سپس اعدام او حلال. این حلال و حرام ها را باید در توالت ریخت و سیفون آنرا هم کشید که بوی تعفن آن جامعه را آزار ندهد.
در این کشور اسلامی 30 سال است که هر عفونت کثیفی که ریشی بگذارد و نام پاسدار یا بسیجی برخود بگذارد می تواند با جوانان، زنان و دختران این مرز و بوم هر برخورد ناشایستی را که بخواهد انجام دهد. تا زمانی که مسلمانیم این عفونتها بر ناموس ما مسلط خواهند بود.
تا زمانی که ما خود را مسلمان می دانیم هر روز وضع زنان از روز قبل بدتر خواهد بود. تعریف آخوند از زن این است: زن موجودی است که در اطراف یک آلت تناسلی زنانه شکل گرفته که باید کاملا پوشیده شود. از نظر پیامبر اسلام زنان ناقص العقل هستند. تا زنان آزاد نشوند جامعه روی خوشبختی و پیشرفت را نخواهد دید.
اگر روز اول پدر و مادر ما٬ ما را مسلمان زاده نخوانده بودند اهریمنی به نام خمینی به عنوان فرشته به ماقالب نمی شد که دستور تجاوز به دختران باکره و سپس اعدام آنها را در زندانها و سیاهچال های نظام صادر کند. او نمی توانست جنگ را که کثیف ترین و نکبت بار ترین واژه ای است که بشریت به خود دیده به نعمت بنامد و دهان کثیفش را باز کند و بگوید جنگ نعمت است و چاپلوسان و خایه مالان کثیف از این جمله کثیف و نکبت بار پوستر های رنگی نعمت های جنگ تهیه کنند در سطح مدارس پخش کنند و ما نوجوانان کم خرد را با استفاده از معلمان دینی درغگوی کثیف شستشوی مغزی دهند که آری این جنگ تا چه اندازه به پیشرفت ما کمک کرده. اگر ما بچه مسلمان خوانده نشده بودیم خمینی خونخواربه عنوان فرشته به قالب نمی شد که در سال 67 دستور اعدام هزاران جوان زندانی که حتی دوره محکومیت شان تمام شده بود صادر کند. اگر ما به اسلام و خرافه ای به نام امام زمان 1000 ساله اعتقاد نداشتیم شیادی دزد و دروغگو رییس جمهور کشور ما نمی شد که خود را مدیر اجرایی این شخصیت خرافی معرفی کند اطراف سرش مانند بیماران شیزوفرنی هاله نور ببیند و مردم کشور ما را با حرام زادگی هر چه تمامتر خس و خاشاک بنامد.

تا زمانی که مسلمانیم آخوندها از عبادت الله شان برای ما ابزار شکنجه روحی خواهند ساخت که ای وای نماز صبح مان قضا شد ای وای نماز ظهرمان قضا شد ای وای نامحرم بدن یا موی مرا دید. باید مکتبی بنیان گذاری کرد که هر فرد معتقد و یا غیر معتقد به خدا بتواند در آن جای گیرد و هر کس به خدایی اعتقاد دارد با آرامش در زمانی مناسب آنگونه که خود دوست دارد با خدای خود صحبت کند.
راهی که برای نجات نسل های بعدی از چنگال آخوندها قابل تصور است بنیانگذاری مکتبی جدید علمی و امروزی ریشه گرفته از فرهنگ اصیل ایرانی یا همان اندیشه نیک گفتار نیک و کردار نیک است.
می توان این مکتب را زرتشت نوین نام نهاد اساس آنرا بعد از اندیشه گفتار و کردار نیک بر خرد٬ سازندگی٬ شادی٬ محبت و عشق استوار کرد.
هر آنچه با خرد همخوانی دارد بپذیریم و آنچه از نظر خرد مردود است کنار بگذاریم. اکنون قوانین جامعه بر اساس فرهنگ عرب 1400 سال پیش و منافع آخوندهای مفت خور شیاد بنیانگذاری شده. این قوانین باید تغییر کرده و بر اساس علم روز تدوین گردد. قوانین ارتباط بین زن و شوهر باید بر اساس جدیدترین کشفیات علمی باشد نه آنچه آخوندها به دروغ یا غلط به عنوان فرهنگ اسلامی به ما قالب کرده اند. تربیت فرزندان باید بر اساس خرد و یکی بودن همه انسانها صورت گیرد نه اینکه در کتابهای دینی آخوندها و معلمان بی شرم و بی سواد دینی طفل های معصوم ما را فریب دهند که مسیحی نجس است، یهودی نجس است، زرتشتی نجس است، بودایی نجس است و آنکس که به الله مدینه اعتقاد ندارد ریختن خونش کاری پسندیده و به قول ملایان مباح است. امروز زمان آن رسیده که روابط بین الملل ایران بر اساس منافع ملی ما تعیین شود نه بر اساس سخنان یک آخوند دروغگوی مقدس شده مانند علی خامنه ای که یک هفته قبل از انتخابات دوم خرداد 76 گفت مگر می توان به کسی برای ریاست جمهوری نظری نداشت و هفته بعد از آن گفت من به هیچ کس نظر نداشتم و از خدا فقط بیست ملیون رای می خواستم.

شاید شما نگارنده این سطور را خیالپرداز بخوانید ولی از شما خواهش می کنم کمک کنید همگی با هم این مکتب جدید را بناینگذاری کنیم. 1400 سال آخوند و اعراب با شمشیر و خون کار کرده اند ما هم 14 سال با خرد و قلم تلاش کنیم و بعد نتیجه آنرا ببینیم. باید به جامعه بفهمانیم که هر آنچه که مقدس است راه کسب و کار شیادان است. باید جامعه را از مقدسات تخلیه کرده و خرد را جایگزین آن کنیم. نطرها پیشنهادها و انتقادهای خود را برای
ما ارسال کنید:
. newzartosht@gmail.com
www.newzartosht.blogspot.com
به طور حتم عده ای که نانشان در اسلام است ما را به سخره خواهند گرفت ما را پیامبر جدید خواهند نامید ما را با ابراهیم میرزایی رهبر یا هخا مقایسه خواهند کرد ولی بی شک ما باید استوار با ایستیم و خرد را در جامعه خرافات زده مان نهادینه کنیم. یادمان باشد با شیادان نباید صادق بود. اگر توسط پاسدار یا آخوندی مورد بازخواست قرار گرفتیم باید مانند خودشان با آنها رفتار کنیم و به جای گفتن حقیقت به آنها که در جهت بنیانگذاری مکتبی جدید تلاش می کنیم بگوییم ما نه شیعه چهارده معصومی که شیعه 1400 معصومی هستیم. تا زمانیکه با بالا رفتن خرد جامعه آخوند و پاسدار قدرت خود را از دست بدهند تا بتوانیم آشکارا مکتب خرد بنیان جدید را تبلیغ کرده و به تدریج تمام کشور را از شر اسلام و آخوند و فرهنگ خونخوار آنان نجات دهیم.
دو پیشنهاد قبلا توسط یکی از دوستان ارائه شد:
1- پایبند بودن به منشور حقوق بشر سازمان ملل متحد
2- همکاری با نهادهای بین المللی نظیر یونیسف یا یونسکو

نکته بسیار مهم این است که در این مکتب هیچ متن غیر زمینی و غیر جسمانی وجود ندارد هر چه هست بر اساس علم روز است که صاحبان آن علم آنرا ارائه و تفسیر می کنند و هیچ نیازی به انگلهایی به نام روحانی نیست. اگر آخوند روحانی یا موبد جایی در این مکتب پیدا کردند بدانید که این مکتب به بیراهه رفته.
باید مردم ما بدانند که تنها گناهی که هر کس می تواند انجام دهد آزردن دیگران است یا بنا به گفته حافظ:
مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن
که در طریقت ما غیر ازا ین گناهی نیست.

دوستانی که طبع شعر دارند و فکر می کنند این برنامه می تواند به پیشرفت جامعه ما کمک کند ما را یاری نمایند و شعرهایی در ستایش خرد٬ سازندگی٬ شادی و محبت بسرایند و کسانی که در آهنگ سازی و خوانندگی سر رشته دارند این اشعار را تبدیل به سرودهایی جذاب نمایند تا علاوه بر تبلیغ برای این مکتب نوین٬ در جمع دوستان نیز خوانده شود.
از دوستان خواهشمندم این متن را برای شبکه های تلوزیونی و ماهواره ای ارسال کنند و با ایمیل دیگران را آگاه کنند. ما حتی اگر نتوانیم این مکتب را برپا کنیم باید ایده برپایی مکتبی ایرانی بر اساس اندیشه گفتار و کردانیک و علم روزرا در ذهن تمام ایرانیان گسترش دهیم. این متن را پرینت کنید تکثیر کنید و در خانه ها پخش کنید.

Monday, April 12, 2010

پیشنهاد برپایی مکتب زرتشت نوین

امروز درصد قابل توجهی از ایرانیان به این نتیجه رسیده اند که دین اسلام با اینکه بنا بر گفته آخوندها کاملترین دین است ولی نه تنها راه رستگاری و آسایش ما ایرانیان نیست که در بسیاری موارد موجب عقب ماندگی کشور ما و کشته شدن شدن بهترین جوانان ایران شده که نمونه آنرا در جنگ خانمان سوز که خمینی آنرا نعمت می خواند دیدیم. در قرآن آمده که در دین اکراه و اجباری نیست ما بر اساس همین آیه می خواهیم دین مان را خودمان انتخاب کنیم. بر اساس سه اصل اندیشه نیک گفتار نیک و کردار نیک مکتب زرتشت نوین را آغاز کنیم و قوانین این مکتب را بر اساس نیاز روز و خرد نسل امروز تدوین نماییم. مکتبی که در آن هیچ چیز و هیچ کس مقدس نباشد و مبنای قوانین آن انسان خرد گرای امروز باشد. مکتبی که سازندگی صلح آرامش و شادی را در جامعه بحران زده ما گسترش دهد. یادمان باشد که موبد و روحانی را به طور کامل کنار بگذاریم در غیر اینصورت روز از نو روزی از نو دوباره استبداد دینی را حاکم خواهند کرد
زرتشت نوین
کمک کنید ایران را از زندان دروغ و خرافات رها کنیم. برای جلوگیری ازشستشوی مغزی نسل جوان و تجاوز بیشتر آخوندها و اطرافیانشان به حقوق ایرانیان من پیشنهاد برپایی مکتب یا آیینی نو بر اساس آموزه های زرتشت را که همان اندیشه نیک گفتار نیک و کردار نیک است داده ام. به نظر من می تواند گامی موثر در خردگرایی و زدودن خرافات باشد. نظر شما چیست؟ و بلاگی نیز به همین منظور راه اندازی شده. لطفا نظرات خود را با ما در میان بگذارید. newzartosht@gmail.com
باشد که با همیاری یکدیگر گامی موثر در بیرون راندن اهریمن دروغ و خرافات از کشور برداریم.


پیشنهاد برپایی مکتبی نوین بر اساس زرتشت کهن. نظر شما چیست؟


نظر و قوانین پیشنهادی خود را بیان کنید تا در بالاترین به بحث و رای بگذاریم. امروز درصد قابل توجهی از ایرانیان به این نتیجه رسیده اند که دین اسلام با اینکه بنا بر گفته آخوندها کاملترین دین است ولی نه تنها راه رستگاری و آسایش ما ایرانیان نیست که در بسیاری موارد موجب عقب ماندگی کشور ما و کشته شدن شدن بهترین جوانان ایران شده که نمونه آنرا در جنگ خانمان سوز که خمینی آنرا نعمت می خواند دیدیم. در قرآن آمده که در دین اکراه و اجباری نیست ما بر اساس همین آیه می خواهیم دین مان را خودمان انتخاب کنیم. بر اساس سه اصل اندیشه نیک گفتار نیک و کردار نیک مکتب زرتشت نوین را آغاز کنیم و قوانین این مکتب را بر اساس نیاز روز و خرد نسل امروز تدوین نماییم. مکتبی که در آن هیچ چیز و هیچ کس مقدس نباشد و مبنای قوانین آن انسان خرد گرای امروز باشد. مکتبی که سازندگی صلح آرامش و شادی را در جامعه بحران زده ما گسترش دهد. یادمان باشد که موبد و روحانی را به طور کامل کنار بگذاریم در غیر اینصورت روز از نو روزی از نو دوباره استبداد دینی را حاکم خواهند کرد.




116 اندرز از يكي از بزرگان ايران باستان كه حدود300 سال قبل از ظهور اسلام ميزيسته



1- ۱ اي پسر من نيكو كار باش نه بدكار زيرا زندگاني انسان جاودان نيست و هيچ چيز از كردار نيك لازمتر نمي باشد.

2- آنچه را كه گذشته است فراموش كن و به آنچه كه نرسيده رنج و اندوه مبر.

3- به رئيس و سردار خود گستاخ مباش و در خدمت استوار بايست, آچه بر خود نيك نداني به ديگران نيز نيك نشمار با رئيسسها و دوستان به يگانگي برخورد كن.

4- خود را به بندگي كسي مسپار.

5- از هر كس كه با تو كينه ورزد و خشم گيرد كناره جوي

6- هميشه و همه جا به خدا توكل كن و دوستي با كسي كن كه بيشتر به تو سود رساند

7- به فرمان يزدان و امشاسپندان گوش كن و رفتار نما

8- هر چه شنوي به عجله و بيهوده مگوي

9- زن و فرزند خود را تحصيل علم بازمدار تا غم و اندوه به تو نرسد و پشيمان نشوي

10- بيهوده مخند

11- قبل از جواب دادن تفكر كن

12- هيچ كس را تمسخر مكن

13- با مرد بدكار هم راز مشو

14- با مرد خشمگين همراه مشو

15- با فرومايه مشورت مكن

16- با مست هم خوراك مشو

17- از پست فطرت و بداصل قرض مگير و وام مده زيرا تنزيل زياد بايد داد و همواره بر در خانه تو بايستد و كسان بگمارد و اين براي تو زيان بزرگي است.

18- مرد بدچشم را به معاونت خود قبول مكن.

19- مال خود را به مرد حسود نشان نده

20- از پادشاهان فرمان ناحق مخواه.

21- از مرد سخن چين و دروغگو سخن مشنو.

22- در مجازات مردم كينه مورز

23- در معبر عام مجادله نكن.

24- با مرد بسيار متول هم خوراك مشو

25- رادمرد را مزن.

26- براي جاه و مقام مجادله مكن

27- با مرد پاك نظر, كارآگاه, هوشيار و نيكخو مشورت كن

28- در جنگ اگر مسئوليتي به عهده تست بسيار مواظب باش

29- از مدد قوي, متمول و كينه ورز دور باش

30- با مرد اديب دشمن مباش

31- با مرد نادان راز مگوي

32- حضور دانشمندان را گرامي دار و از ايشان سئوال كن و جواب بشنو

33- به هيچ كس دروغ مگو

34- از بي شرم مال مگير

35- به نزد بدكار چيزي گرو مگذار

36- نه به راست نه به دروغ هرگز سوگند مخور

37- چو خواهي عروسي كني اول مال فراهم كن

38- خود براي خود زن انتخاب كن

39- تا تواني مردم را به زبان ميازار

40- اگر در پي مال و مكنتي اول آب و زمين بخر زيرا اگر ثمر ندهد اصل آن باقي است

41- به ضرر و دشمني كسي راضي مشو

42- تا حدي كه مي تواني از مال خود داد ودهش نما

43- كسي را فريب مده تا دردمند نشوي

44- پيشواي نيك را گرامي دار و سخنش بپذير

45- جز از خويشان و دوستان چيزي از كسي وام مگير

46- دختر شرمگين را دوست بدار و او را به مرد هوشيار و دانايي به عروسي ده زيرا مرد دانا و هوشيار مانند زمين نيكي است كه چون تخم در آن بكارند حاصل نيك و فراوان از آن به عمل آيد.

47- سخن را آشكارا بيان كن

48- بدون انديشه سخن مگوي

49- بر خلاف قانون به كسي وام مده

50- با زن فرزانه و شرمگين عروسي كن و او را دوست بدار

51- مردي را به دامادي خود برگزين كه نيكخو, درست و دانا باشد, اگر بسيار مسكين است بسيار عيب نيست مال و مكنت از يزدان برسد

52- مرد فقير و بينوا را تمسخر مكن شايد تو نيز روزي بينوا شوي

53- اگر تو را فرزندي است به مدرسه بفرست و به تحصيل علم بگمار زيرا علم ودانش چشم روشن است

54- سخن بموقع بگو زيرا بساتكلم بهتر از خاموشي و بسا خاموشي بهتر از تكلم است

55- مرد راستگو را براي پيغام بفرست

56- فرومايه را اعتنا مكن و شخص محترم را در پايه اش پاداش رسان

57- خوش صحبت باش

58- شيرين گفتار باش

59- منش خود را نيك بدار

60- از نيك كرداري خود غره مشو ورجز مخوان

61- به رئيسها و پادشاهان خيانت مكن

62- از مرد بزرگ و نيك سخن بپرس

63- با دزدان معامله مكن و آنها را گرفتار نما

64- از دوزخ ياد آور و كسان را به انصاف مجازات كن

65- از هر كس و هر چيز مطمئن مباش

66- فرمان خوب ده تا بهره خوب يابي

67- بيگناه باش تا بيم نداشته باشي

68- سپاس دار باش تا لايق نيكي باشي

69- با مردم يگانه باش تا محترم و مشهور شوي

70- راستگو باش تا استقامت داشته باشي

71- متواضع باش تا دوست بسيار داشته باشي

72- دوست بسيار داشته باش تا معروف باشي

73- معروف باش تا زندگاني به نيكي گذراني

74- دوستدار دين باش تا زندگي به نيكي گذراني

75- مطابق وجدان خود رفتار كن كه بهشتي شوي

76- سخي و جوانمرد باش تا پاك و راست گردي

77- زن ديگري را فريب مده تا روانت گناه كار نگردد

78- با مرد قدر نشناس و ناسپاس معاشرت مكن

79- روح خود را با خشم وكين آلوده مساز

80- در هر گفتار و كار تواضع و ادب را فراموش مكن

81- هرگز ترشرو و بدخو مباش

82- در انجمن نزد مرد نادان منشين كه تو را نادان نشمارند

83- در مجالس در صدر منشين تا تو را از آنجا بلند نكنند و به جاي پايين تري بنشانند

84- به مال و مكنت كسي چشم مينداز زيرا مال و خوشي جهان مانند مرغي است كه از اين درخت به آن درخت نشيند و به هيچ شاخي نماند.

85- نسبت به پدر و مادر خود فرمانبردار باش زيرا مرد تا پدر و مادرش زنده اند مانند شيري است كه آسوده در بيشه غنوده و از هيچ كس بيم ندارد

86- دختر خود را به شوهر هوشيار و دانا ده

87- اگر خواهي از كسي دشنام نشنوي كسي را دشنام مده

88- تند و عصباني مباش زيرا مرد عصباني مانند آتش است كه در بيشه برافروزد و تر و خشك را با هم بسوزاند

89- با مردي كه پدر و مادر از او ناخشنودند همكار مباش تا گناهكار نباشي

90- براي شرم و ننگ مرتكب گناه مشو

91- دو رو وسخن چين مباش

92- در انجمن نزد دروغگو منشين

93- چالاك باش تا هوشيار باشي

94- سحر خيز باش تا كار خود را به نيكي به انجام برساني

95- دشمن كهنه را دوست نو مساز زيرا دشمن كهنه مانند مار سياه است كه بعد از صد سال انتقام را فراموش نكند

96- دوست كهنه را گرامي دار و در دوستي او استوار بايست

97- يزدان را ستايش كن و دل را شاد ساز تا يزدان نيكي تو را بيافزايد

98- حكمرانان را نفرين مكن زيرا آنان پاسباتات مردم هستند

99- اي پسر من بشنو تو را مي گويم كه بهترين بخشش ها تعليم و تعلم است زيرا مال و مكنت زوال پذيرد و چهار پايان بميرند ولي دانش و تربيت باقي ماند

100- در حفظ دين بكوش زيرا سعادت روحاني از آن برسد

101- هميشه روح خود را به ياد دار

102- براي نام خود از كسب و كار احتراز مكن

103- دست از دزدي و كاهلي و هوا و هوس نفساني بدار زيرا هر كس كه نيكي كند پاداش نيكي يابد و هر كه بدكار گشت به سزاي سخت خواهد رسيد.

104- هر كس كه براي ديگران چاه كند در آن افتد

105- مرد پارسا در آسايش ماند و بدكار هميشه گرفتار اندوه است

106- اگر چه افسون مار خوب بداني ولي دست به مار نزن تا تو را نگزد

107- اگر چه شناوري به خوبي داني ولي زياد در آب مرو تا غرق نشوي

108- با هيچ كس و به هيچ آيين پيمان شكني نكن كه آسيب به تو نرسد

109- مال كسي را تاراج مكن و به مال خود مياميز

110- مغرور و خودپسند مباش زيرا انسان مغرور چون مشك پر باد است و اگر باد آن خال شود چيزي باقي نماند

111- مردم داراي همان خويي هستند كه از زمان شير خوارگي خود كسب نموده اند

112- هيچ فرازي بدون نشيب و هيچ نشيبي بدون فراز نيست

113- چون خوشي رسد بسيار خوشنود و غره مشو و چون سختي رسد غمگين و افسرده مباش زيرا هر خوشي يك ناخوشي و هر نيكي يك بدي در پي دارد

114- خوراك زياد مخور

115- از هر خوراك مخور و زود به زود به مجلس عيش بزرگان مرو كه پسنديده نيست

116- اي پسر من تو را مي گويم بهترين چيزها براي سخاوت تعليم و تربيت مردم است.





سرودهاي جاودانه زرتشت پيامبر خرد گرا و اندیشمند ايران باستان


مهندس محمد حسن خواجه عبداللهي


زندگي نامه:

بشريت مديون انسانهاي دانا و دانشمند است. بزرگترين خدمات را دانشمندان به بشر كرده اند. آنان چه از نظر مادي چه از نظر معنوي اثرات غيرقابل انكاري را بر زندگي انسانها گذاشته اند. يكي از اين دانشمندان پزشك و فيلسوفي بود كه دست كم بيش از 1000 سال قبل از تولد مسيح و 1600 سال قبل از تولد محمد (ص)، در سرزمين اهورايي ايران زاده شد، به نام اشو زرتشت يا زرتشت پاك كه به معناي روشنايي زرين است. زرتشت را مي توان با سوادترين فرستاده آفریدگار از نظر علوم مادي دانست، به همين دليل است كه علاوه بر تاثير بر اعتقادات معنوي اثر شگرفي نيز بر زندگي ايرانيان گذاشت. در آن زمان و در آن بخش از ايران كه اين بزرگمرد آنجا زاده شد دو اشكال اساسي وجود داشت در روش زندگي و دين:

اشكال اجتماعي جامعه آن روز ايران اين بود كه آنان صحرا گرد بودند و دائم در سفر. اين روش زندگي فرصت پيشرفت فرهنگ و متمدن شدن را از مردم گرفته بود. زيرا زندگي آنان از را شكار اداره مي شد، بيابانگردي نيز مشكلات خاص خود را داشت و بيابانگردان براي مبارزه با مشكلات از جمله حمله حيوانات وحشي مجبور بودند هميشه سلاح همراه خود داشته باشند. بعلاوه گاه ناچار بودند براي سير كردن شكم خود به ساير قبايل دستبرد بزنند. اين روش خشونت را در زندگي آنان نهادينه كرده و آنان را از فرهنگ و تمدن به دور مي داشت.

اشكال ديني اين بود كه روحانيون و كاهنان مذهب چندخدايي را كه در آن نيروهاي طبيعي مانند خورشيد وماه و آب و… مورد پرستش قرار مي گرفت تبليغ و ترويج مي كردند. آنان با فريب دادن مردم آنها سركيسه مي كردند. روحانيون با اعتقادسازي براي مردم ساده لوح آنان را وادار مي كردند تا دارايي هاي گاه ارزشمند حتا هنري خود را به عنوان نذر براي خدايان به روحانيون بدهند تا از عصبانيت خدايان در امان بمانند. مردم بيچاره چارپايان خود را نيز نذر خدايان مي كردند و اين روشي بود براي سير كردن شكم كاهنان دين قديم. چارپاياني مانند گاو و گوسفند كه نه تنها مردم را با شير خود تغذيه مي كردند بلكه در كشت و زرع نيز مي توانست يراي شخم زدن زمينها يا حمل بارهامورد بهره برداري قرار گيرد. مراسم مذهبي پرستش خدايان نيز بسيار وقت گير و مشكل بود كه همراه با باده گساري بود.

زرتشت همزمان در جبهه مي جنگيد هم تلاش كرد كه روش زندگي مردم را تغيير داده و آنانرا به اسكان و شكل دادن شهرها تشويق مي كرد و هم آنان را نسبت به غلط بودن اعتقاداتشان آگاه مي ساخت. او گفت اي مردم پرستش خدايان چندگانه را كنار بگذاريد. آفريدگار اين جهان يكي است و او اهورا مزدا است. اهورا مزدا در لغت به معناي هستي بخش داناست، كه فردوسي بزرگ او را با نام خداوند جان و خرد مي خواند. او سعي كرد تا مردم را از دغل كار بودن كاهنان ديني آگاه سازد و به مردم مي گفت خدايي كه من مي شناسم و اهورا مزدا نام دارد نيازي به نذر و نياز ندارد، چارپايان و دارايي هاي خود را براي خود نگهداريد آنان را به كاهنان و روحانيون ندهيد، چارپايان سودرساني مانند گاو را قرباني نكنيد. همانگونه كه انتتظار مي رفت و در هر جامعه اي نيز اتفاق مي افتد در مقابل اين تغيير اعتقادات ايستادگي شد و دو گروه به مقابله با زرتشت برخاستند. عده زيادي ناآگاهانه و عده كمي آگاهانه. مردم عادي بدليل اعتاقاداتي كه براي آنها ساخته شده بود و ترس از اينكه مبادا روگرداني از پرستش خدايان و نذري ندان براي آنها، خدايان را عصباني كرده و بلاهايي بر سر آنان نازل كند كه ترسيدن مردم از دين و عصبانيت خدايان توسط كاهنان و روحانيون در زندگي آنها نهادينه شده بود. عده كمي نيز كه همان كاهنان و حكمرانان بودند آگاهانه با زرتشت به مخالفت برخاستند. آري آموزش هاي زرتشت و بيداري ملت نان آنانرا كه دستشان در يك كاسه بود آجر كرده و آنان را كسب كار باز مي داشت، كسب و كاري كه جز با ناآگاه نگه داشتن مردم و ترساندن مردم از دين و خدايان پنداري ساخت دست ذهن باهوش ولي فرصت طلب و سودجوي كاهنان امكان پذير نبود. از ديگر خلاقيت هاي زرتشت اين بود كه انجام مراسم مذهبي پرستش خدا را تغيير داده و به مراسم ساده بدل نمود. البته آنچان كه در تمام اديان مشاهده مي شود با مرگ آوردنده دين، آن دين توسط افرادي كه خود را كارشناس دين معرفي كرده و از اين راه ارتزاق مي كنند به بيراهه مي رود تا جاييكه گاه در مسيري خلاف جهت اوليه قرار مي گيرد. در دين زرتشت ميز همين اتفاق افتاد و در زمان ساسانيان كتابي به نام ونديداد نوشته شد كه حاوي روش هاي بسيار سخت و وقت گير در پرستش اهورامزداست. البته استفاده از اين كتاب در بين زرتشتيان ايران كنارگذاشته شده.

آري زرتشت را مي توان پايه گذار تمدن و شهرنشني در ايران ناميد. اسكان و يك جا نشيني باعث مي شد تا خصوصيات خشن از زندگي انسان دور گردد و روح افراد لطيف تر شده و به انسانيت نزديكتر گردند. با اسكان و پرداختن به كشاورزي، مردم اطمينان بيشتر به تامين غذاي خود داشتند و راه نيز براي كسب علم و دانش كه لازمه ترقي و پيشرفت بود هموار مي گرديد.

در باره زندگاني زرتشت مانند هر فرد بزرگ ديگري افسانه هايي ساخته اند ولي او يك فرد عادي بود مانند ساير افراد روي اين كره خاكي و مانند همه ما از پدر و مادري متولد شد و يك زندگاني عادي داشت. اين يكي از اشكالات بشر است كه نمي خواهد قبول كند كه بزرگان افرادي عادي بوده اند كه با تلاش و پشتكار خود بزرگ شده اند و هميشه سعي مي شود تا بزرگان را به غلط به نيروهاي ماوراي طبيعي و خارقالعاده مسلح كنند. او از سن هفت تا پانزده سالگي به يادگيري علم طبابت پرداخت. در جنگي كه در گرفت به ميدان رفت ابتدا جنگيد ولي سپس دست از جنگكشيده و به مداواي مجروحان پرداخت تابه جاي زخم زدن زخم ها را التيام بخشد. زرتشت در 30 سالگي با احساس مسئوليت قلبي و دروني كه با آن خدا را شناخته بود به راهنمايي مردم برخاست كه اصطلاحا گفته ميشود به پيامبري مبعوث شد.

اطلاعات بدست آمده در رابطه با زندگي زرتشت از كتاب گاتهاست كه بخشي از اوستا است كه گفته مي شود سروده خود زرتشت است. او تلاش بسيار نمود تا در اعتقادات و روش زندگي مردم اصلاحاتي انجام دهد. گفته مي شود او جان خود و خانواده اش را در خطر ديده و مجبور به مهاجرت گرديد. آنگونه كه در گاتها آمده او به دربار شاه بلخ كه در آن زمان ويشتاسب نام داشت رفته و دين و تفكرات خود را به وي عرضه كرد. ويشتاسب نيز دين و تفكرات زرتشت را پذيرفت. با ازدواج جاماسب وزير كاردان ويشتاسب با دختر زرتشت زمينه براي انتشار انديشه هاي زرتشت در جامعه فراهم گرديد. زرتشت در سن 77 سالگي هنگامي كه در آتشكده مشغول عبادت اهورامزدا بود كشته شد. عده اي را عقيده بر اين است كه مزار شريف در افغانستان كه بنابر اعتقادات محلي آرامگاه علي (ع) امام اول شيعان است، محل خاكسپاري زرتشت است. زيرا هم آرامگاه علي (ع) در نجف است و هم انتساب مكانهاي مقدس و آرامگاه اشخاص بزرگ قبل از اسلام به ائئمه و پيامبران يهود كه در قرآن از آنها به نيكي يادشده روشي بوده براي حفظ آنان از خطر تازيان يا برخي از هموطنان جاهل متعصب.

دين زرتشت اصل دارد كه عبارتند از:

1. هستي و يكتايي اهورا مزدا

2. پيامبري اشوزرتشت

3. رستگاري انسانها در پيروي از انديشه، گفتار و كردار نيك

4. جاوداني روان

5. پاداش كارهاي نيك و كيفر كارهاي بد در هر دو جهان

6. روز رستاخيز

7. آزادي گزينش راه نيك و بد

كتاب ديني زرتشتيان اوستا است. اوستا شامل پنج بخش است كه عبارتند از يسنا، ويسپرد، زند، پازند، خرده اوستا و نديداد.

باارزش ترين بخش اوستا گاتها مي باشد. تفاوت گاتها و كتب ساير اديان در اين است كه ساير اديان كتب ديني خود را كلام خداوند مي دانند ولي در دين زرتشت گاتها را سروده خود زرتشت مي دانند. رزتشت در همه جا مي گويد: من راه اشويي و پاكي را كه موجب رستگاري شماست به شما نشان مي دهم، اندسشه نيك، گفتار نيك و كردار نيك موجب بهروزي شما خواهد بود. آنچه را كه من مي گويم با خرد خود بسنجيد و اگر گفتار مرا با خرد خود سازگار دانستيد از من پيروي كنيد.

يكي از كلماتي كه در گاتها بسيار بكار رفته خرد است. زرتشت همه جا از پيروان خود مي خواهد كه آنچه را مي شنوند در ترازوي خرد خود قرار دهند، با خرد، فهم، دانش و شعور خود آنرا بسنجند و در صورتي آنرا بپذيرند كه عاقلانه بوده و با خرد همخواني داشته باشد. گاتها پيروي كوركورانه را از هر كس كه باشد مردود مي داند. در گاتها هرآنچه كه غير منطقي است غير قابل قبول معرفي مي گردد.

بر اساس دستورات زرتشت انسان همكار خداوند در سازندگي جهان است و زرتشتيان بايد براي خدمت به همه مردم جهان آماده باشند. يكي از سروده هاي زرتشت كه در نمازهاي روزانه آنان خوانده مي شود چنين است: اي اهورامزدا مرا ياري فرما كه در سازندگي جهان و شادي جهانيان كوشا باشم.

يكي ديگر از تفاوتهاي دين زرتشت و ساير اديان اين است معجزه و انجام كارهاي خارق العاده نه انجام مي شود و نه قابل قبول است. زرتشت نه خود معجزه اي داشت و نه به معجزه اعتقاد.

از تفاوتهاي ديگر دين زرتشت با ساير اديان در اين است كه ترك دنيا و موهبتهاي مادي آن مردود است. بر اساس دستورات زرتشت موهبتهاي مادي دنيا را اهورامزدا آفريده تا انسان از آتها لذت ببرد. در اين دين رياضت كشيدن و روزه گرفتن مردود است.

در اين دين به كشت و كار و سازندگي تاكيد فراوان شده است. برترين انسانها كساني هستند كه بتوانند محصول بيشتري توليد كنند و جامعه را ثروتمند كنند، چون جامعه ثروتمندتر قوي تر است و توانايي بيشتري براي مقابله با دشمنان دارد.

آتش:

يكي از ماركها و برچسب هاي ناشايستي كه به پيروان دين زرتشت زده مي شود اين است كه آنان را به دروغ آتش پرست مي نامند. دليل آن نيز اين است كه زرتشتيان رو به آتش خدا را عبادت مي كنند و همانطوريكه خانه سنگي كعبه قبله گاه مسلمانان است، آتش نيز قبله زرتشتيان است. پس آيا مي توان مسلمانان را سنگ پرست ناميد. البته خير.

آتش و آتشكده دو خصوصيت مادي و معنوي دارد. بطور حتم خصوصيت مادي آن از اهميت بيشتري برخوردار بوده. همانكونه كه مي دانيم آتش در زندگي ما نقش بسيار مهمي به عهده دارد و در صورت عدم وجود آن زندگي فلج خواهد شد. نمونه بارز آن استفاده از آتش در تهيه غذاست. در گذشته هاي دور با توجه به عدم اختراع كبريت، در هر شهري آتشكده اي برپا مي شده. هر كس مي خواسته آتش روشن كند مقداري از آتش آتشكده را به خانه مي برده و با آن آتش روشن مي كرده. دولت نيز موظف بوده تا اين آتش هميشه روشن نگه دارد. همانگونه كه پرستار از بيمار خود پرستاري مي كند در ايران باستان نيز افرادي بوده اند كه وظيفه پرستاري از آتش و جلوگيري از خاموش شدن آنرا به عهده داشته اند. پس ايرانيان پرستار آتش بوده اند نه آتش پرست. با توجه به اينكه آتشكده ها مكاني عمومي و هميشه روشن و گرم بودند مكان اجتماعات مردم بود. مردم در آنجا جمع مي شده و علاوه بر شور و مشورت عبادت خداي يگانه يا همان اهورا مزدا را نيز انجام مي داده اند. اينكه عده اي مي گويند با تولد حضرت محمد (ص) آتش آتشكده فارس خاموش شد به هيچ وجه پذيرفته نيست چون در آن آتشكده خدايي پرستش مي شد كه محمد(ص) 40 سال بعد به اعراب معرفيش نمود.

براي آتش سه خصوصيت معنوي ارائه مي كنند:

1. آتش سودرسان است و در اكثر جنبه هاي زندگي نقش دارد.

2. آتش سربلند است و هميشه رو به بالاحركت مي كند.

3. آتش بدليل گرماي آن همه ميكروبها را مي كشد پس پاك و پاك كننده است.

بر اساس آموزشهاي زرتشت سه فرشته به نامهاي سروش، رشن و مهر وظيفه ثبت اعمال و گفتارهاي انسان و همچنين قضاوت در مورد اعمال و گفتار انسان را در مقايسه با كردار و گفتار راستين به عهده دارند.

در دين اسلام پلي وجود دارد به نام پل سراط كه رستگاران به راحتي از آن مي گذرند ولي بدكرداران را به جهنم مي فرستد. در دين زرتشت نام اين پل جينوت (Jinvat) است.

در زمان كنوني يكي از مهمترين دل مشغولي هاي بشر حفظ محيط زيست است. در دين زرتشت به حفاظت از محيط زيست تاكيد فراواني شده است. آب، خاك، هوا و آتش عناصري هستندع7ت كه بدليل اهميت آنها در زندگي بشر از سوي دين زرتشت به عنوان عناصر مقدس نامگذاري شده شده اند و پيروان دين را از آلودن آتها بر حذر داشته اند.

از نظر همخواني با متن حقوق بشر دين زرتشت نسبت به ساير دين ها در رده بالاتري قرار دارد. كورش بزرگ كه بر اساس نظر علامه طباطبايي در سوره كهف قرآن كريم از او به نيكي ياد شده بر اساس تعليمات همين دين بود كه نخستين فرمان جهاني حقوق بشر را كه اكنون در موزه بريتانيا نگهدري مي شود صادر نمود. در اين دين حقوق زن و مرد با هم برابر است. دختر و پسر هر دو در سن پانزده سالگي به بلوغ مي رسند. در اين دين ويرانگري، عدم توليد، تقليد و منفي نگري اهريمني است ولي توليد، آفرينندگي، خلاقيت و مثبت انديشي اهورايي است.

يكي از بزرگترين گناهان در دين زرتشت دروغگويي است. در اين دين جبري وجود ندارد و هركس با اعمال خود سرنوشت خويش را رقم مي زند.

بر اساس آموزشهاي زرتشت اهورامزدا خشم نمي كند، انتقام نمي گيرد و ويران نمي كند. اهورا مزدا فقط آفريننده خوبي هاست و بدي ها در صورت نبود خوبي ها آشكار مي شوند.

در اين دين خوبي ها و بدي ها با هم دائم در جنگند و در نهايت خوبي بر بدي پيروز خواهد شد.

بر اساس تعليمات اين دين دست بردن به شمشير و اتكا به زور براي گسترش دين مردود است زيرا دين نوعي انديشه است و انديشه را بايد با گفتگو و تبليغ آموخت نه شمشير.

زرتشت فلسفه اي بسيار قوي ارائه نمود. نويسندگان كلاسيك يونان، فيثاغورث را كه قبل از افلاطون مي زيسته، شاگرد مكتب زرتشت مي دانستند